-
نجوای عاشقانه
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 16:42
میشود ازحسرت دیدار تو بیمار شد میشود در عین مستی نزد تو هوشیار شد میشود مثل خدا در نزد تو تعظیم کرد میشود در نزد تو مشغول استغفار کرد میشود نام تو را همچون دعایی ذکر کرد میشود با جان و دل خواهان این تکرار شد میشود از شوق دیدار تو رفتن سوی خواب میشود با یاد تو هر نیمه شب بیدار شد
-
عاشقتم
دوشنبه 14 تیرماه سال 1389 11:35
امروز بیناتر از من کیست که تو را میبینم؟ شنواتر از من کیست که سخن تو را میشنوم؟ گویاتر از من کیست که از تو سخن میگویم؟ و داراتر از من کیست که تو را دارم...؟؟؟ کاش باور داشتی که عاشقانه دوستت دارم
-
پیام مدیران
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 16:57
با سلام خدمت تمام بازدید کنندگان عزیز خوش آمدید امیدوارم تا به الان وبلاگ های گروه ما مورد رضایت و مورد استفاده ودلخواه تون بوده باشه هر کاستی از ما دیدید ببخشید ان شاالله بعد از امتحانات گروه ما فعالیتش رو به نحو احسن شروع میکنه و عیب هاش برطرف میشه تا رضایت شما عزیزان جلب بشه و از وبلاگ هامون به بهترین نحو احسن...
-
خدایا تمنا میکنم
سهشنبه 24 فروردینماه سال 1389 10:45
خدای عزیز ! اون کسی که همین الان مشغول خواندن این متنه، زیباست چون دلی زیبا داره درجه یکه چون تو دوستش داری و بهش نظر کردی ، قدرتمند و قوی و استواره چون تو پشت و پناهش هستی خدایا ! ازت می خوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترینها باشه خواهش می کنم بهش درجات عالی دنیای و اخروی عطا بفرما و کاری کن ، به آنچه چشم امید...
-
سال نو
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 16:13
در چشمان سبز من شوعله ها یخ بسته است در استخوانم زمستان هنوز مهمان، تو ای بهار چی زود و یا چی دیر آمده ای بیا، بیا که دست به شوعله و لب به شراب و دل به شقایق می دهم، بیا بیا که سفره ام پر از شین های دنیاست، اما هفت سین تورا نکرده ام پیدا تو ای بهار بیا، تو ای بهار بیا. عیدتان مبارک امیدواریم در سال جدید به همه هدفاتون...
-
دل
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1388 11:05
بگیر از من تو این دل یا د بودی که تنها لایق این دل تو بودی هزاران خواستند این دل بگیرند ندادم چون عزیز دل تو بودی
-
نامه ی عاشقانه ای از دکتر علی شریعتی ...
سهشنبه 4 اسفندماه سال 1388 10:25
باتو،همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند باتو،آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند باتو،کوه ها حامیان وفادارخاندان من اند باتو،زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند ابر،حریری است که برگاهواره ی من کشیده اند وطناب گاهواره ام را مادرم،که در پس این کوه هاهمسایه ی ماست در دست خویش دارد باتو،دریا با من...
-
ترجمه آهنگ عشق ممنوع
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1388 11:07
ترجمه آهنگ عشق ممنوع که خودم خیلی دوست دارم Bir sayfa kopuyor zamandan صفحه دیگری از زمان داره پاره میشه Ayrılırken sen yanımdan اون موقعی که تو از کنارم رفتی. Bu aşkın daha en başından Korkuyordum ben sonundan از همون ابتدای این عشق، من از عاقبتش می ترسیدم. Bir günah gibi gizledim seni مثل یک گناه، تو رو پنهان کردم....
-
قلب من و تو
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1388 14:20
دست من نیست گاهی وقتا روزم آفتابی نمیشه حتی با معجزه ی عشق آسمون آبی نمیشه دست من نیست گاهی وقتا تلخ و بی حوصله می شم بین ما بین من و تو من خودم فاصله می شم دست من نیست...دست من نیست یه شبایی باد و بارون میزنه به برگ و بارم اون شبا هوای آشتی حتی با خودم ندارم یه روزای ابر تیره منو میبره از اینجا می بره اونوره دیروز گم...
-
روز والنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی)
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 16:12
روز والنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) مصادف با ۲۵ بهمنماه (۱۴ فوریه) در بعضی فرهنگها روز ابراز عشق است. این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتاین به صورت ناشناس انجام میشود. سابقهٔ تاریخی روز والنتاین به جشنی که به افتخار قدیس والنتاین در کلیساهای کاتولیک برگزار میشد، باز میگردد. . در سده سوم میلادی که...
-
عشق
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 16:49
آتش بگیر تا بدانی چه می کشم احساس سوختن به تماشا نمی شود..!
-
بمون با من..
شنبه 17 بهمنماه سال 1388 16:41
خوابم یا بیدارم تو با منی با من همراه و همسایه نزدیک تر از پیرهن باور کنم یا نه هرم نفسهاتو ایثار تن سوز نجیب دستاتو خوابم یا بیدارم لمس تنت خواب نیست این روشنی از توست بگو از آفتاب نیست بگو که بیدارم بگو که رویا نیست بگو که بعد از این جدایی با ما نیست اگه این فقط یه خوابه تا ابد بذار بخوابم بذار آفتاب شم و تو خواب از...
-
قایقی باید ساخت
شنبه 17 بهمنماه سال 1388 16:37
قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شدازاین خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق قهرمانان را بیدار کند. قایق از تورتهی ودل از آرزوی مروارید هم چنان خواهم راند نه به آبی ها دل خواهم بست نه به دریا-پریانی که سراز آب به درمی آرند ودر آن تابش تنهایی ماهی گیران می فشانند فسون از سر گیسوهاشان هم چنان...
-
برای تو
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1388 18:34
خدای عزیزم، اون کسی که همین الان مشغول خوندن این متنه، زیباست (چون دلی زیبا داره)، درجه یکه (چون تو دوستش داری بهش نظر کرده ای)، قدرتمند و قوی واستواره (چون تو پشت و پناهش هستی) و من خیلی دوستش دارم. خدایا، ازت میخوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترین ها باشه... خواهش میکنم بهش درجات عالی (دنیائی واخروی) عطا بفرما و...
-
دوست دارم گلم
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1388 11:26
دوستتدارمدوس تت دا رم دو ست تد ارمدوستتدارمدوستتدارمدوس تت دا رم دو ست تد ار مدوستتدارم دوستتدار مد وس تت دا رم دو ست تد ار مد وستتدارمدوستتدار مد وس تت دا رم دو ست تد ار مد وستتدارم دوستتد ار مد وس تت دا رم دو ست تد ار مد وس تتدارمدوستتد ار مد وس تت دا رمدو ست تد ار مد وس...
-
! قاصدک
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 11:21
! قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار ازین در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید که دروغی تو ، دروغ که فریبی تو. ، فریب قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای راستی ایا رفتی با باد ؟ با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟ مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
-
دوست داشتن
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 11:20
عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهید عشق آن است که صد دل به یک یار دهید بیایید به خاطر بسپاریم برای دوست داشتن دل لازم است نه دلیل
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 مردادماه سال 1388 20:35
لینک باکس آنلاین پرشین گروپ لینک باکس چیست: لینک باکس یک جعبه اینترنتی محسوب می شود که در آن پیوند های (لینک های) زیادی وجود دارد. لینک باکس ها به منظور معرفی سایتها و وبلاگها درست میشوند و مزایای زیادی دارند. از جمله این فایده های لینک باکس ها افزایش کاربران اینترنتی و دسترسی آسان تر به مطالب سایتها و وبلاگ ها و...
-
زندگی و مرگ
شنبه 17 مردادماه سال 1388 19:02
زندگی به مرگ گفت : چرا آمدن تو رفتن من است ؟ چرا خنده ی تو گریه ی من است ؟ مرگ حرفی نزد!!! زندگی دوباره گفت : من با آمدنم خنده می آورم و تو گریه من با بودنم زندگی می بخشم و تو نیستی مرگ ساکت بود زندگی گفت : رابطه ی من و تو چه احمقانه است !!! زنده کجا ، گور کجا ؟ دخمه کجا ، نور کجا ؟ غصه کجا ، شور کجا ؟ اما مرگ تنها...
-
پیله
یکشنبه 11 مردادماه سال 1388 22:08
یادته ؟ تو یه مسافر بودی .....یه مسافر خسته دنبال یه خلوت امن ...... دل منم یه خلوت امن بود چشم به راه یه مسافر....... توو این خلوت امن لونه کردی.......گرم شدی ....... ارووم شدی و بدون اینکه بفهمی بودنت برام عادت شده دور و دورتر شدی ..... توو روزایی که آغوشم نیازمند حرم نفسهات بود ودلم چشم انتظارمرهم دستات نه از گرمی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مردادماه سال 1388 11:06
زیبا ترین لحظه هایم لحظه های توام با خنده های توست و نگاه های عاشقانه ای که طنین گرم نفس هایت را به همراه دارد ای مهربان ترین دلدارم بهترین هایم برای توست
-
خیال.....
دوشنبه 29 تیرماه سال 1388 16:16
شب رسید و آسمان مهتاب شد با خیالت دیده ام پرآب شد در خیالم آمدی از راه دور کوله بارت مملو از عشق و غرور آمدی همچون نفس در سینه ام شاد کردی این دل بی کینه ام...........
-
غروب..
سهشنبه 23 تیرماه سال 1388 12:20
به سرم می زند گاهی و سر به سر عکس هایت می گذارم و آن وقت نقاشی می کنم بی خیالی چشم هایت را که می درخشد با غرور در تب و تاب لحظه های بارانی و آنگاه غروب می شوم در وسعت همه ی نیامدن ها و در خیال آمدنت.....
-
خیانت
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 11:39
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری . .. خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد !
-
یادگاری
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1388 16:31
گفت: می خوام برات یه یادگاری بنویسم. گفتم: کجا؟؟؟؟ گفت : رو قلبت. گفتم مگه میتونی ؟ گفت : اره سخت نیست ،آسونه. گفتم باشه بنویس تا همیشه یادگاری بمونه! یه خنجر برداشت. گفتم این چیه ؟ گفت : هیسس. ساکت شدم گفتم : بنویس چرا معطلی؟! خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت دوستت دارم دیوونه.... اون رفته ! خیلی وقته! کجا ؟...
-
گمگشته
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1388 12:04
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم تا کجا بی خبر از حال تو باشم مگه میشه از تو برید و دل کند بگو می خوام تا ابد مال تو باشم از کسی نیست که نشونی تو رو نگیرم به تو روزی می رسم من،که بمیرم هنوز هم جای دو دستات خالی مونده تا قیامت توی دستای حقیرم خاک هر جاده نشسته روی دوشم کی میاد روزی که با تو روبرو شم من که از اول قصه گفته...
-
چشم به راه
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 22:11
چقدر دلم گرفته مثل شبای تاریک چقدر دلم تنگ شده واسه نگاه نزدیک چقدر تو بودی عزیز واسه دلم عزیزم چرا نموندی که من دنیا رو پات بریزم همه ی ترانه هامو هدیه دادم به چشمات شاید دوباره دیدم لبخندو روی لب هات نمیشه بی وجودت عشقو شناخت تو دنیا حتی با خاطراتت نمیشه رفت به رویا خسته شدم عزیزم از دوری نگاهت خسته و تنها موندم من...
-
عشق
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 11:44
عشق یعنی انتظاروانتظار عشق یعنی هر چه بینی عکس یار عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن عشق یعنی سر به در آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی همچو یوسف قعرچاه عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی گم...
-
غریبه
شنبه 16 خردادماه سال 1388 15:47
حالا آنقدر غریبهایم که انگار هزار سالِ نوری فاصله است بین چشمهایمان و دستهایمان و تنهایمان و کم کم فراموش خواهم کرد رنگ چشمهایت را در آن همآغوشی عصر بهار و تو فراموش خواهی کرد مرا و خط خواهی زد این دو ماه را و خواهی رفت به جایی دور از من اما به یاد خواهم داشت تو را در تمام نشانهها و رنگ زرد و بغضی که گلویم را...
-
خواستم بگم دوستش دارم ولی............
دوشنبه 11 خردادماه سال 1388 20:47
به نیمکتش نگاه میکنم ، پنج ردیف از من جلوتر ، چقدر موهای طلاییشو دوست دارم ، برمیگرده و نمره ی صدشو نشونم میده و میخنده ، چقد دوست دارم مال من باشه ، میخواستم همونجا بهش بگم دوستش دارم ولی ...روم نشد ! *** جشن فارغ التحصیلیه ، میاد طرفم و مدرکشو جلو چشام تکون تکون میده ، بهم میگه : تو بهترین دوست منی . سرش رو میاره...