به سرم می زند گاهی
و سر به سر عکس هایت می گذارم
و آن وقت نقاشی می کنم
بی خیالی چشم هایت را
که می درخشد با غرور
در تب و تاب لحظه های بارانی
و آنگاه غروب می شوم
در وسعت همه ی نیامدن ها
و در خیال آمدنت.....